واگویه‌ها (۲۵)

بیم نابودی می‌رود آن یک مثقال تسلط به زبان مادری را که مایهٔ مباهات پنداشته می‌شد. این جملهٔ پیشین خودش نشانه‌ای است. پیدا کنید غلط‌های انشایی را. مباد که املایی یافت شود که گر چنان باشد، درِ این حُجرهٔ خاک‌آلود گِل باید گرفت.



۴ نظر دربارهٔ «واگویه‌ها (۲۵)» داده شده است.

  1. پگاه چنین گفته است :

    کاش اين جا هم کليد like داشت.

  2. صاحب میخانه مجاز چنین گفته است :

    تو را به هفت پیاله زمان دعوت می کنم ، برای با هم شدن

  3. قاصدک چنین گفته است :

    من جای شما که نه جای همه ی آنهایی که باید دلشان تنگ شود و نمی شود دلم میگیرد!
    مراقب باشید زبان مادریتان را!

  4. دالکاف چنین گفته است :

    منم
    یک سایه ی اصیل
    بدون آفتاب…!

    درود… دوست گرامی به دنیای من دعوتید.

نظر دهید