بایگانی ماهانه آبان, ۱۳۸۷

نابک‌ها (۷): فرشته

چهارشنبه, آبان ۲۲م, ۱۳۸۷

«فرشته‌ای دارم
که بال ندارد.
قلبی دارد که می‌تواند قلبم را ذوب کند.
لبخندی دارد که می‌تواند مُجابم کند به آواز.
[…]
با چشمان خودم دیدم
که می‌تواند فرشته بسازد.
وقتی عشقِ خوب دارید،
باید مراقب باشید
که فرشتگان هِی تکثیر می‌شوند.»
[جک جانسِن، فرشته (متن، ویدئو)]

او با کی؟

شنبه, آبان ۱۸م, ۱۳۸۷

به‌عنوان کسی که از بیرون به قضایا نگاه می‌کند از این که باراک اوباما توانسته است در انتخابات پیروز شود، خوشحالم. اولین چیزی که نتیجهٔ چنین انتخاباتی است چربیدن تمایل به تغییر به نژادپرستی است. این مسئله بر زندگی برخی از اطرافیان و دوستانم که یا اهل آن کشور هستند یا آن‌جا زندگی می‌کنند، می‌تواند […]

نابک‌ها (۶)

پنجشنبه, آبان ۱۶م, ۱۳۸۷

این یکی برای کسی است که در کمال غیاب، همیشه بوده است. از او آموخته‌ام بسیار و مهربانی‌اش را نتوانسته‌ام پاسخ دهم جز با دوستی.
جمعه‌شبی است دلگیر. شهرِ کوچکِ اقماری، یله در غبارِ دشت، مهمان‌هایش را با شادی بدرقه می‌کند و خانه می‌فرستد. مثل اکثر اوقات خودت هستی و خودت. چراغ مطالعه بالای سرت را […]

سرودی مقدس برای حال چرندِ تو

دوشنبه, آبان ۱۳م, ۱۳۸۷

آلن گینزبرگ روی بام خانه‌اش در نیویورک، ایست‌ساید پایین، بین خیابان B و C،
پاییز ۱۹۵۳، عکس از ویلیام باروز،
حق تکثیر: ویلیام باروز از طریق آلن گینزبرگ و کوربیس.
اولین بار بخش‌هایی از شعر «امریکا» را در مستند اسکورسیزی دربارهٔ باب دیلان - «راهی به خانه نیست» - شنیدم. حال و هوای شعر برایم […]

واگویه‌ها (۱۷)

یکشنبه, آبان ۱۲م, ۱۳۸۷

طعم بدبختی و بی‌کسی را تُف می‌کنم و ایمیل را کوتاه و مختصر جواب می‌دهم. نااُمیدم از آنان که فراموش می‌کنند. ولی آیا واقعاً همه‌اشان فراموش کرده‌اند؟