دربارهٔ مرگ (۱)

حال و روزم که اصلاً خوش نیست. ولی گفتن و نوشتن دربارهٔ مرگ ربطی به حال و روزم ندارد. ترس و نگرانی از مرگ در هر کسی نفوذ می‌کند. امّا خنده‌دار خواهد بود که نگران چیزی شویم بدون اینکه در مورد آن کمی بدانیم یا فکر کنیم. تصمیم گرفتم که کمی در مورد مرگ بخوانم و بعنوان هدف ملموس این پروژه، مقالهٔ «مرگ» در ویکی‌پدیای فارسی را آغاز کنم.

دوستانم - مصطفا و آذر - در بخش نظرات یادداشت قبلی چند تا منبع معرفی کرده‌اند که منابع مهمی است. اینجا مشخصات آن‌ها را دوباره می‌آورم :

  • تولستوی، لئو. مرگ ایوان ایلیچ؛
  • رویایی، یداله. هفتاد سنگِ قبر؛
  • باردو ثودُل : این کتاب که ترجمهٔ نام آن چیزی می‌شود شبیه «رهایی بوسیلهٔ شنیدن در حالت میانی» (Liberation through Hearing in the Intermediate State) و به «کتاب تبتی مردگان» مشهور است به توصیف تجربیات هشیاری در حالت باردو (که حالتی است بین مرگ و زایش دوباره است) می‌پردازد. آنطور که آذر گفته است در سال ۱۳۷۶ توسط مهران کندری به فارسی ترجمه شده است و نشر میترا هم چاپش کرده است.

دیروز هم سری به کتابخانهٔ ملی زدم. شاید برای خیلی‌ها خنده‌دار برسد اما کتاب‌ها آدم را آرام می‌کنند. حداقل من که آرام می‌شوم. سکوت کتابخانه و حضور آنهمه کتاب و کلمه، گویی دردهای آدم را می‌شوید. بگذریم از اینها…

با کمی جستجو هشت، نه کتاب خوب یافتم که در بین منابع انگلیسی‌زبان این کتابخانه موجود است که در پایین فهرست‌شان را می‌آورم. از طرف دیگر، روی اینترنت هم، مقالهٔ مرگ در دائرة‌المعارف فلسفهٔ استنفورد متن خوبی بنظر می‌رسد:

پ.ن: متأسفانه یک باگ جدید در این وردپرس پیدا شده است. ارقام لاتین را هم به فارسی می‌زند. حوصلهٔ پیگیری‌اش را ندارم. بگذار باشد…


۳ نظر دربارهٔ «دربارهٔ مرگ (۱)» داده شده است.

  1. مصطفا چنین گفته است :

    دوست خوبم. با آروزی این که همیشه در مورد «زنده‌گی» بنویسی چند منبع بهت در مورد مرگ معرفی کنم. البته فردا الان خوابم میاد! راستی اون مصطفا من نبودم. از خوش‌شانسیم یک مصطفای دیگه درست همون موقع که قرار بود من کامنت بذارم اومد کامنت گذاشته!

  2. Fo'ad چنین گفته است :

    همایون عسکری، بعد از مرگ بودریار از ایده‌ی بسیار درخشانی صحبت کرد. دلم می‌خواست تو هم بدونی. «مرگ بودریار هرگز اتفاق نیفتاده است» مثل مقاله‌ی خود بودریار درباره‌ی جنگ خلیج.
    اگه کسی بمیره و ما نفهمیم، آیا واقعاً مرده؟

  3. سهیلا چنین گفته است :

    سلام. فکر می‌کردم مطلب جدیدی در سال جدید از شما بخونم اما خب ننوشته بودید دیگه … من اینطوری حس می‌کنم: حال و روزتان که اصلا خوش نیست. در هر حال سال نوی شما هم مبارک. امیدوارم هر روز حال و روزتان خوش باشه.

نظر دهید